اساس راز نماز در شهود عینی نمازگزار نهفته است وچون شهود قلبی درجاتی دارد برای اسرار نماز نیز مراتبی است که هر درجه بالا نسبت به پایین باطنی است مستور وهر رتبه پایین نسبت به بالا ظاهری است مشهور ونماز گزار سالک همواره با جان و دل از مشهوری به مستور سفر میکند تا نه از شهرت نامی باشد ونه از سترت اثری و نه از راز نشانی و نه از نماز عیانی و نه از نماز گذار اسمی بلکه تنها معبود دیده می شود و بس

انچه پیرامون راز نماز و حقایق ان در دسترس عالمان جستجوگر فرار گرفته رشحاتی از دریای مواج عصمت وطهارت است و دیگران را به حریم قدس ان راهی نیست (تا یار که را خواهد و میلش به که باشد) یکه تازان میدان توحید و محرمان اسرار الهی کم و بیش یاران رازدار خویش را در حد ظرفیتشان از اسرار غیبی و ملکوت و حقایق عالم اگاه می ساختند ولی

هر که را اسرار حق آموختند                          مهر کردند و دهانش دوختند!!

امیر مومنان(ع) دست بر سینه سترگ خویش نهاد و فرمود

اینجا اکنده از دانش است اگر با ظرفیتانی می یافتم

بدون تردید انچه سخن متین و حکیمانه پیرامون پدیده های دو سرا در دسترس مردم است از ابشخور وحی سیراب گشته گر چه انچه در سینه انان است بسیار بیشتر از مقداری است که در دسترس ما می باشد

شخصی به نام رزام در حضور منصور دوانقی از حضرت صادق(ع) پیرامون نماز و حدود ان می پرسد امام پاسخ می دهد نماز چهار هزار حد دارد که تو یکی از انها را هم نمی توانی مراعات کنی   رزام اصرار می ورزد امام قدری از راز نماز را پیرامون نهی از فحشا و منکر توضیح می دهد

امام خمینی قدس سره درباره این حدیث می نویسد

  اگر این چهار هزار حد که جناب صادق(ع) فرمودند از حدود ظاهریه و اداب صوریه بود  نمی فرمودند تو یکی از انها را ادا نمی کنی ووفا نمی نمایی زیرا معلوم است که همه کس می تواند به اداب صوریه نماز قیام کند

همچنین امام راحل پس از تجزیه و تحلیل برخی روایات پیرامون عبادت و نماز به حقیقت و راز ان اشاره کرده چنین نتیجه گیری می کند

پسش از تدبر در این احادیث شریفه و تفکر در حال ائمه هدی سلام الله علیهم که در وقت ادای این امانت الهیه رنگ بعضی از انها متغیر می شد و پشت بعضی می لرزید و بعضی از انها از خود بی خود می شدند که از ما سوی الله بکلی غافل می شدند حتی از ملک بدن و مملکت وجود خود غفلت می کردند معلوم می شود که حقیقت این عبادت الهی و نسخه جامعه که برای خلاص این طایرهای قدسی از قفس تنگنای طبیعت به کشف تام محمدی ترتیب داده شده و به قلب مقدسش نازل گردیده همین صورت دنیاوی و هیئت ظاهریه ملکیه نیست چه اینکه این صورت را هر عالم مساله دان یا عامی ابجد خوان می تواند به شرایط صحت و کمال صوری ان قیام کند واز عهده به خوبی براید دیگر این قدر تغیر الوان و ارتعاد فرائص و خوف و خشیت از قصور و تقصیر معنی ندارد

نماز برای چه؟

اننی اناالله لا اله الا انا فاعبدنی و اقم الصلاه لذکری (براستی من خدایی هستم که معبودی جز من نیست پس مرا بپرست و نماز را برای یاد من به پا دار-طه.14 )

چند نکته

1-توحید با جمله (لا اله الا انا فاعبدنی) شالوده و زیر بنای مکتب موسی همانند سایر ادیان الهی بر اساس توحید و یگانه پرستی پی ریزی می شود و با امر به نماز که کاملترین چهره های عبادت است پایه های ان استوار می گردد

2-اخلاص در عبادت از کلمه( فاعبدنی) با توجه به جمله قبل استفاده می شود که عبادت فرع بر معرفت خداست و لازمه جدایی ناپذیر خدایی و صاحب اختیاری است واز طرفی همچنان که خدایی خاص خداوند است  عبادت هم باید خاص او باشد و به شرک الوده نگردد. به دیگر سخن گویا خدا می گوید چون تنها من خدا هستم نه هیچ چیز دیگر پس عبادت هم از ان من است و دیگران را در عبادت من شرکت ندهید.

3-ارزش الهی نماز گر چه نماز عبادت است و امر به عبادت در حقیقت امر به نماز هم هست( چون که صد امد نود هم پیش ماست) ولی بیان خصوص نماز نمایانگر اهمیت خاص ان است و این روش(ذکر خاص بعد از عام) در گفتگوهای عمومی نیز رایج است.

4-نماز در ادیان اسمانی جمله( اقم الصلاه) که امر به بر پایی نماز است و دلیل بر پاواجب بودن ان نسان می دهد که نماز در ادیان گذشته هم واجب بوده و اختصاص به دین اسلام ندارد.

5-رابطه خداشناسی با نماز طرح مساله نماز پس از توحید نمایانگر پیوند عمیق و ناگسستنی نماز با خداشناسی است به همین جهت است که نماز در مکتب قران و اهل بیت (ع) بهترین و مطمئن ترین راه نزدیکی به خدا و شناخت  او معرفی شده است(الصلاه قربان کل تقی-نهج البلاغه) نماز وسیله ای است که شخص پرهیزگار را به خدا نزدیک می کند.

6-فلسفه نماز در اخر ایه به فلسفه نماز اشاره می کند و می فرماید (نماز را فقط برای یاد من به پا دارید) پس هدف نهایی نماز به یاد خدا بودن و ذکر او است. ناگفته نماند که ذکر نیز بر دو نوع است (ذکر زبانی و ظاهری-ذکر قلبی و باطنی) نماز کامل نمازی است که هر دو ذکر را دارا باشد.

 

نماز گزاران واقعی 

با اندکی دقت در انچه گذشت به خوبی روشن می شود که معصومین علیهم السلام بهترین نماز گزاران بودند چنانکه در کارهای دیگر نیز بهترینها بودند و حتی ضربت شمشیر انها از عبادت همه امت برتر بود

انان با اگاهی کامل از احکام  و اداب و اسرار نماز کاملترین نماز را به جای می اوردند و در ان هنگام خود را در محضر حق می یافتند با تمام وجودشان در برابر او خضوع و خشوع می کردند وهرگز به جز خدا توجهی نداشتند ما از درک احساس درونی انها در هنگام راز و نیاز ناتوانیم ولی حالات زیبای ظاهری ان دلسوختگان عاشق خدا تا اندازه ای از درون پر غوغای انها حکایت می کند که( از کوزه همان برون تراود که در اوست)

امام علی(ع) فرمود رسول خدا(ص) غذای شام و هیچ چیز دیگر را بر نماز مقدم نمی داشت و انگاه که وقت نماز می شد گویی هیچ دوست و اشنایی ندارد

همچنین وقتی به نماز می ایستاد از ترس خدا رنگ چهره اش می پرید

امیر المومنین(ع) هنگام وضو گرفتن از ترس خدا رنگش دگرگون می شد

فاطمه زهرا(س) وقتی به نماز می ایستاد نفسش به شماره می افتاد رسول اکرم(ص) درباره نماز او فرمود

دخترم فاطمه سرور زنان عالم است هر گاه در محراب نماز به پیشگاه خدا می ایستد نورش برای فرشتگان تجلی می کند و خدای بزرگ به فرشتگان می گوید ای ملائکه من به کنیزم فاطمه که سرور همه کنیزان من است بنگرید که در پیشگاه من ایستاده اندامش از ترس من می لرزد و با تمام وجودش به پرستش من روی اورده است شما را شاهد می گیرم که من شیعیان او را از اتش(دوزخ) ایمن گرداندم

امام حسن مجتبی(ع) نیز هنگام وضو گرفتن رنگ رخسارش دگرگون می شد و اعصابش می لرزید از او سبب را پرسیدند پاسخ داد برای کسی که در پیشگاه صاحب عرش می ایستد شایسته است که رنگ چهره اش زرد شود و بدنش به لرزه افتد

در حالات حضرت امام زین العابدین(ع) اورده اند که روزی به نماز ایستاده بود و فرزند خردسالش-محمد- در چاه نسبتا عمیقی افتاد مادر کودک با دیدن این منظره شیون کنان به سوی چاه دوید واز امام کمک طلبید ولی امام همچنان به نماز مشغول بود وان را به بهترین وجه به پایان برد انگاه نزدیک چاه امد دست دراز کرد(و به قدرت خداوندی) کودک را از چاه دراورد و تحویل مادرش داد وفرمود بکیر ای ضعیف الایمان !من در را بر خدای جبار قرار داشتم اگر از او روی می گرداندم او از من روی می گرداند

امام عسکری(ع) در وقتی که سخت بیمار بود و ساعتهای اخر عمرش را می گذراند برایش دارو اوردند ولی ان را نیاشامید و فرمود نخست اب بیاورید تا وضو بگیرم انگاه نماز صبح را به جای اورد سپس ظرف دارو را بر دهان نهاد که بر اثر لرزش شدید دندانهایش به ظرف می خورد سپس ان حضرت به ملکوت اعلی پیوست

از نظر کمیت نیز اهل بیت(ع) بسیار نماز می خواندند به تسریح قران مجید نماز شب بر پیغمبر(ص) واجب بود وان را در چند مرحله از شب به جای می اورد امیرالمومنین(ع) در هر شب هزار رکعت نماز می خواند چنانکه حضرت سجاد(ع) نیز چنین می کرد همچنین امام حسین(ع) و  

مرحوم سیدبن طاووس در (فلاح السائل) در حالات امام جعفر صادق(ع) می نویسد در نماز قران قرائت می نمود مدهوش گشت. چون به هوش امد از ان حضرت سوال شد چه چیز باعث گشت که حالتان بدان سان گردد؟حضرت فرمودند من پیوسته ایات قران را تکرار می کردم تا به حالی رسیدم که گویا مستقیم از کسی که ایات را نازل فرموده است می شنوم

مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب(منتهی الامال) جلد دوم درباره امام زین العابدین  می نویسد ان حضرت در شبانه روز هزار  رکعت نماز می گذارد و چون وقت نماز می رسید بدنش را لرزه می گرفت ورنگس زرد می گشت و چون به نماز می ایستاد مانند ساقه درختی بود.حرکت نمی کرد مگر انچه که باد اورا حرکت دهد. وچون در قرائت حمد به مالک یوم الدین می رسید چندان ان را مکرر می کردکه نزدیک می گشت قالب تهی کند.و چون سجده می کرد سر از سجده بر نمی داشت تاعرق مبارکش جاری می شد.

شب ها را به عبادت به روز می اورد وروز ها را روزه می داشت.وشب ها چندان نماز می گذاشت که خسته می شد. به حدی که نمی توانست ایستاده حرکت نماید و به فراش خویش خود را برساند.لاجرم مانند کودکان که به راه نیفتاده اند حرکت می نمود تا خود را به فراش خود می رسانید. وچون ماه رمضان می شد تکلم نمی کرد مگر به دعا و تسبیح و استغفار. واز برای ان حضرت خریطه ای بود که در ان تربت مقدس حضرت امام حسین(ع) نهاده بود. گاهی که می خواست سجده کند بر ان تربت سجده می کرد.



نظر  

نوشته شده توسط خادمی در دوشنبه 90/9/28 ساعت 2:7 عصر موضوع | لینک ثابت